تفسیر زیارت عاشورا

مقدمه
در فضیلت زیارت امام حسین (ع) در روز عاشورا ، روایات و احادیث زیادی نقل شده است ، ازجمله روایتی که از امام باقر (ع) در ابتدا و مقدمه زیارت عاشورا آمده است و ثواب ملاقات خداوند در روز قیامت را همراه با دو هزار حج و دوهزار عمره و دوهزار جهاد به زوار مخلص آن حضرت بشارت داده است .
خاصه آنکه این حج و عمره و جهاد از ثواب اعمالی برخوردار است که در خدمت رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین باشد . یعنی هیج انحراف و توسل به غیر خدا در انجام این اعمال وجود نداشته و از ثواب کامل برخوردار گردیده است .
از امام صادق (ع) هم روایتی در کامل الزیارات آمده است که مضمون آن چنین است:
“ همانا زیارت حسین (ع) از هر عمل پسندیده ای ارزش و فضیلتش بیشتر است ، زیرا این زیارت در حقیقت ، مدرسه ای بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می دهد و گوئی روح را بسوی ملکوت خوبی ها و پاکدامنی ها و فداکاری ها پرواز می دهد.
هرچند عزاداری و گریه بر مصائب امام حسین (ع) ارزش و معیاری والا دارد لکن باید دانست که همه این زیارات ، گریه ها و غم گساری ها ، فلسفه دین داری ، فداکاری و حمایت از قوانین آسمانی را به ما گوشزد می کند.
هدف این برنامه های انسان ساز جز این نیست و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینی آموختن انسانیت و خالی کردن دل ، از هر چه غیر خداست .
بحول و قوه الهی هدفمان آن است که برداشتی عارفانه از زیارت معروفه عاشورا را ارائه کنیم و بر این اساس از نظرات مفسران و صاحب نظران ، استفاده نموده سعی به بالابردن شناخت در محتوای مطالب داشته ایم .
از خداوند متعال می خواهیم ما را به ولایت ائمه اطهار خاصه صاحب این زیارت محشور بگرداند و با هدایت و کرامت خود به ما معرفت و شناخت بیشتر عنایت فرماید تا شاید به برکت اعتصام به عترت ، تقرب خداوند میسّرگردد.
——- ان شاء الله ——

برداشت کلی
با صلوات بر پیامبر اعظم ، محمد بن عبدالله (ص)
آنچه به عنوان نکات برجسته زیارات ، بخصوص زیارت عاشورا ، مورد توجه محققین و مفسرین می باشد ، توجه و تاکید خاصی است که به جهت گیری مکتبی انسان اشاره داشته است ، که در نهایت بیان کننده دیدگاه و جهان بینی فرد است که از لوح دل عشاق به زبان جاری شده و مداومت بر آن اعتقاد که ملکه ی نفس آدمی می گردد ، علاوه بر هدایت عملی انسان ، بعنوان هشدار و تذکر بر او جلوه می کند تا با اعلام وابستگی فرد موحد ، مشخص کننده جبهه و مرام اعتقادی وی باشد و او را از دیگران متمایز نماید .
بدیهی است وقتی فرد خود را به یک گروه و جریان فکری می سپارد آنهم گروه و جبهه تایید شده ای که هدایتِ امامت را به دنبال داشته و با قبول ولایت ، زندگی دنیوی و اخروی خود را بیمه می نماید، حتما فرد به فکر وادار می شود که گروه مورد نظر چگونه گروهی است ، خصوصیات این گروه کدامند و چه ویژگیهائی دارند ، او به عنوان یگ پیرو باید چه ویژگیهائی داشته باشد .
برابر این آگاهی با مشخص نمودن موضع خویش سعی در تقویت راه و مرام خویش خواهد داشت .
اصولاً مشخص کردن جبهه اعتقادی فرد ، دارای ضرورتی حتمی و واجد اهمیت بسیار است و فرد با تعیین این جبهه به کم و کیف کار خود در قالب زمان آگاه شده ، قدرت تشخیص و تمیز پیدا می کند و به عنوان یک وظیفه به تعهدات مکتب اعتقادی خویش وفادار خواهد ماند .
همه این مسائل می تواند انسان را از پوچ گرائی و بی هدفی نجات داده و حقیقت و حقانیت وجود زندگی را به او بنمایاند .
زیارت عاشورا دارای چنین خصوصیت مهمی است که فرد موحّد در فرازهای گوناگون آن ، مرتب از علاقه و علل وابستگی خود به جبهه حق و برائت و عدم پیوستگی خود نسبت به جبهه باطل سخن می گوید و خود را با تمام وجود آماده و تشنه هر گونه همراهی و همکاری و فداکاری در راه حق و مقابله و مبارزه باطل اعلام می دارد .

تفسیر زیارت عاشورا

شیخ ما ثقه الاسلام نورى رحمه الله فرموده : اما زیارت عاشورا ، پس در فضل و مقام آن بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشاء و املاى معصومى باشد هر چند که از قلوب مطهره ایشان چیزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد بیرون نیاید بلکه از سنخ احادیث قدسیه است که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احدیت جلت عظمته به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلى الله علیه و آله رسیده و به حسب تجربه مداومت به آن در چهل روز یا کمتر در قضاى حاجات و نیل مقاصد و دفع اعادى بى‏نظیر است [1][1]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِیَرَتِهِ) السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ‏السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ‏السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَالسَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکُمْ مِنِّی جَمِیعاً سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ

دراولین فراز زیارت عاشورا، عبارات سلام جلوه گر است.با سلام برامام حسین (ع) علاوه برادای احترام وخضوع و خشوع خود ،ارتباط با امام شهید را با گروهی از حق طلبان (جبهه حق)مشخص می کنیم تا اعتقاد خود را که همان محتوای سلام است اظهار نمائیم.
سلام برحسین(ع) فرزند رسول خدا،علی مرتضی،زهرای اطهر(رهبران بزرگ نظام توحید وانسان های کامل)وسپس بر خونی که خدایش خونخواهی،خون تو خواهد کرد و پسر کسیکه خدا خونخواه اوست. [2][2]
با فهم کلمه ثار در این زیارت و دیگر دعاها برجسته ترین جبهه گیری تاریخی اجتماعی را اعلام می نماییم و وراثت وی را بعنوان حجت خدا در زمین،رهبر بزرگ نظام توحیدی وارث رسولان وابلاغ کنندگان و پیام آوران نظام توحید را مطرح می نماییم.
وسلام برکشته ای که خون کسانش ریخته شده است.این جمله می تواند، ما رابه خصوصیات وچگونگی عمل رهروانش آگاه نموده،الگوی عملی ما درزندگی دنیوی باشد تا بفهمیم چگونه می توان یاورحسین شد وچه سان یاوری او را به انجام رساند .
ما در این زیارت به حسین (ع)بعنوان فرزند رسول خدا و فرزند امیرالمومنین و فرزند بهترین زنان عالم سلام می دهیم.
سلامی نه بر مبنای مسایل و خصوصیات خانوادگی و خونی ونژادی که در اسلام جایی ندارد و بلکه سلام در این مفهوم به حسین (ع)یعنی وارث ارثیه حقیقی و با شکوه و با عظمت آنها که رهبری الهی و امامت توحیدی آنها جز یقین ثابت ،اخلاص ، شرافت ، صبر و صفا و…. جایگاه دیگری ندارد .
زائر در این جا بیان می کند که جبهه اعتقادی وی در تاریخ کدام است ، از زمره ی چه کسانی است و از چه کسانی می خواهد باشد .
مفسرین نوشته اند این فراز از دعا فراز تصدیق است و منطبق بر قسمت اثبات و تصدیق کلی “ لا اله الی الله” ، چرا که در جملات بعدی از واقعه کربلا بعنوان بزرگ ترین مصیبت وارده بر خود و به جمیع مسلمانان از همان زمان تا زمان های بعدی و حتی تا فرداها وحتی به عنوان بزرگ ترین مصیبت برای اهل آسمان ها یاد می کند .
این تصدیق یک تصدیق عادی نیست بلکه یک اعتقاد قوی است که نفی و طرد کسانی را مطرح می کند که روبروی حسین (ع) و مکتب او قرار گرفته اند.
می خواهد بگوید : “ نمی شود گفت هم حسین حق بود و هم یزید ”
و هیچ توجیهی هم بر دغل کاری و نیرنگ های یزیدی نمی توان افزود تا اعتقادش به پوچی متمایل نشود .
بنابر این توجه است که با خاتمه فراز تصدیق ، فراز نفی خود را همزمان آغاز می کند .

یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ (بِکُمْ) عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلاَمِ‏وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ

رزیه دراصل به معنی نقص است ومصیبت، لابد به نقیصه دراموال وانفس وثمرات خواهد شد .
زائردراین قسمت وسیع بودن حرکت وقیام را متذکرمی شود وبربزرگی مصیبت برخود وجمیع اهل این مصیبت(اهل اسلام) تا کید می کند و می خواهد اعلام کند قیام امامش، قیام یک فرد و گروه اندک نیست، که این مصیبت برفرشتگان و گروه های طرفدار توحید که مقام قرب خداوند را دارند و بر تمام مسلمانان بسیارسنگین وغیرقابل تحمل است .
و اما فراز نفی که پس از فراز تصدیق شروع می شود با عبارت فَلَعَنَ اللَّهُ شروع می شود.
فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ‏وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ وَ أَزَالَتْکُمْ عَنْ مَرَاتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیهَاوَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ‏بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ (مِنْ) أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِیَائِهِمْ‏
بلی نفی و بیزاری بر گروهی که طراح و بنیان گذار ظلم و جور هستند و نه تنها این برائت و بیزاری شامل سردمداران ظلم و جور می شود بلکه همه ی آنها که مقام و منزلت شما را ندیده گرفتند و بر کشتن اولاد و اکباد شما قیام کردند حتی زمینه چینان و نه تنها آنها ، که همه پیروان آنها ، و دنبال کنندگان مشی و مرام آنها و حتی دوستان آنها هستند .
و این تسلسل نه تنها زمان فرزند رسول خدا را شامل می شود ، بلکه همه اعصار و قرون ، هر جا که ندای مظلومیت است و آنها که با هر وسیله به یاری کفر می شتابند ، مورد نفرت من هستند و خود در این جبهه نمی خواهم باشم .
این اعلام ، آگاهی و قدرت تمیز فرد را به دنبال دارد ، یعنی من که بیان ظلم و جور را نفرین و لعنت می کنم ، و خود را حق طلب معرفی می کنم قدرت تشخیص دارم و معتقد به نظام توحیدی و عدل و داد خداوندی و معتقد به معاد هستم و این اعتقاد مرا به حراست و دفاع از آیین و نظام حق فرا می خواند ، اعتقادی که در زمان نمی گنجد بلکه تا روز قیامت ادامه خواهد داشت .
و حتماًدر کنار هر حق و هر بیداد افرادی هم هستند و من به عنوان یک مرید نه تنها با حق خواهان عالم موافقت دارم ، بلکه در صلح و سلامتم با هرکس که با شما در صلح باشد ، و جنگ و جهادم با کسانی است که با شما در مبارزه باشند .

یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ

این فراز هم در دنبال فراز های قبلی است و مؤید همان اصل توحیدی “لا الله الی الله” می باشد. مبتنی بر ایده و موازین قرآنی ، آنجا که می خوانیم :
محمد رسوال الله الذین اشداء علی الکفار رحماء بینهم
در این جا می خواهد بگوید که درمسیرحرکت کردن ، همان جهت حرکت به سوی خداوند را انتخاب نموده است ( کمال مطلق) و این همراهی و همکاری با حسین (ع) با هر کسیکه با حسین (ع) سر همکاری و همراهی داشته باشد ، ادامه خواهد داشت و مبازره دائمی ما با کسانی است که با حسین(ع) و با همراهان امام حسین (ع) سر مخالفت داشته باشند .
در واقع زائر می گوید :
“ در گیری دائمی پیروان حق با سر سپردگان باطل ، تا روز قیامت ادامه خواهد داشت ”.
قرآن کلام وحی هم، به صورت های گوناگون از این مبارزه حرف زده است و اورا به چنین کاری موظف و مسئولش دانسته است .

وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّةَ قَاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً (شَمِراً)وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِکَ
در این فراز از دعا همان نفی و طرد را می بینیم ، اما این بار به نمونه های تاریخی ظلم و جور، اشاره می کند تا عینی تر با موضوع برخورد کنیم و به عنوان درس عبرتی در مقابل خود ، پویندگی و وابستگی خود را در راه حق و حقیقت قرار دهیم . اینجا می خواهد تسلسل باطل را از توطئه گران ، سردمداران و رده های ستادی کفر تا آنها که زمینه سازی شرکت نیروهای الحادی را در برابر حق داشته اند بنمایاند و با بیزاری از آنها به خود هشدار دهد که مبادا روزی در یکی از این منجلاب ها گرفتار شوی .

بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی‏لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِی بِکَ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ أَکْرَمَنِی (بِکَ)أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَیْنِ علیه السلام فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِیَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ‏وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَیْکَ بِمُوَالاَتِکَ ‏وَ بِالْبَرَاءَةِ (مِمَّنْ قَاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ‏وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ) مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِکَ وَ بَنَى عَلَیْهِ بُنْیَانَهُ‏وَ جَرَى فِی ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَشْیَاعِکُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ‏وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاَتِکُمْ وَ مُوَالاَةِ وَلِیِّکُمْ‏وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ النَّاصِبِینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ

این فراز در حقیقت در طول و ادامه ی فراز های اول و سوم است که در ابتدا نه تنها خود را فدائی محسوب می کند که بهترین عزیزانش ( پدر و مادر) را در راه ولایت او ، و در مصیبت بزرگ او فدا می آورد وآرزوی انتقامجوئی و خونخواهی آن امام شهید را از خداوند می خواهد ، در حالی که نمی داند این خود خداوند است که مقام حسین (ع) را بزرگ داشته و خونحواه اوست .
پس خود را در ولایت و زعامت امامی می خواهد ، پیروزمند و از خانواده ی عصمت و طهارت ، تا خدای نکرده ضعف و لغزش در این راه توحیدی با او قرین نشود .
زائر عزت و آبروی خویش را در حین تقرب خداوند به شفاعت و حق حسین (ع) طلب می کند و می خواهد با تقرب به خداوند و نزدیکی به رسول اکرم (ص) و امیر المومنین (ع) و فاطمه (س) و امام حسن (ع) پایه های اعتقادی و عملی رفتار خویش را مشخص و مؤید سازد و برای تصدیق بیشتر بر این مدعا با لعن و نفرین و بیزاری جستن از بنیانگذاران ظلم ، حرکت توحیدی و مشخصه پویندگی خویش را با قرار دادن الگوهای مجسم اعلام نماید ، تا همراه و همدل ظلم ستیزان گردد.
او پس از تمیزِ حق و باطل می خواهد محدوده ی عملی و رفتاری خود را هم اعلام و مبارزه ی دائمی خود را پیش رو داشته باشد تا وابستگی ها و علقه ها نتواند اورا بی تفاوت و بی احساس بار آورد ، بنابراین ملاک های دوستی و دشمنی خود را اعلام می نماید .
إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ‏فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِکُمْ‏أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِوَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ‏وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی (ثَارَکُمْ) مَعَ إِمَامٍ هُدًى (مَهْدِیٍّ) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ‏وَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ أَنْ یُعْطِیَنِی بِمُصَابِی بِکُمْ أَفْضَلَ مَا یُعْطِی مُصَاباً بِمُصِیبَتِهِ‏مُصِیبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلاَمِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ (الْأَرَضِینَ)
پس از تکرار جمله ی “‌من در صلح هستم با هر که مسالمت دارد با شما و در جنگم با هر که بجنگد با شما و … ” تأییدی دیگر بر انتخاب راه و جهت زندکی و حرکت اوست .
در اینجا زائر خود را یک گام جلو تر می بیند ، او خود را در حالی می بیند که محبت خداوند نصیب او شده و معرفت و شناخت ائمه و دوستان ائمه را شامل حال خود می بیند که به عنوان رزق و روزی او بهترین جهت گیری در زندگی ، به او اکرام شده است .
وی می خواهد بجهت این کرامت ، حرکت عاشقانه اش را در دنیا و آخرت در مسیر رضای خداوند قرار دهد یعنی حقیقتاً خود را به او بسپارد و قدم های صادق و مخلصانه ی خود را در راه اعتلای هدف راستینش ، که با ائمه مطابق و هم جهت است ، ثابت و استوار گرداند .
و حالا پس از این دوفیض عظمی ( شناخت و معرفت ائمه و بیزاری از دشمنان) از خداوند می خواهد مقام محمود و پسندیده ای برای او قرار دهدو اورا چون خود ، خون خواه خون حسین(ع) قرار دهد با هدایت گر و امامی ظاهر ، گویا و به حق ، از دودمان عترت و رسالت که در نهایت هدایت راه را به عهده داشته و رسالت بزرگشان راهنمائی انسان ها است .
مقام محمود طلب شده از خداوند همان ولایت مطلق محمدی است و هنگامی به دست می آید که هدف و غرض از بعثت از مسیر دایره ولایت مشخص و به یقین تبدیل شده و انتشار ایمان در قلوب مستعده جاری شود تا بتواند ظلم و عصیان را از قلب شخص ریشه کن سازد ،
طلب درک این مقام منجر به دولت سعیده و طلعت رشیده ای است که همواره آرزومندیم و سپس طلب خون خواهی که این حالت تقرب کامل به خداوند است و یا در اصطلاح “خدا گونه شدن” که وراثت ثارالله به او برسد .
این درخواست در نهایت تشویش و تضرع است و هنگامی که بهترین اجر و ثواب را برای این مصیبت بزرگ طلب می کند در حقیقت طلب شفاعت و توسل است که به حق شرف و فضل ثابت را برای این خانواده از جانب خداوند می بیند ،لذا می خواهد با توسل و ایجاد رابطه توسط مقربی مؤید به قرب بیشتر ذات باریتعالی نائل آید .
چه ارزشمند است این شناخت و این درخواست !! در حقیقت عاشق در طلب وصال مولا می سوزد و از سوختن دل ، حلاوت و طراوتی بدست می آید که هرکز به وصف نیاید.
اقرار مکرر به بزرگی مصیبت و نقصانی که در جامعه حادث شده و این مصیبت مطلق موجودات (جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ )را شامل شده است که بزرگی و گستردگی مصیبت دیدگان نشان از بزرگی مصیبت و عظمت مقامی است که با شهادت خود بزرگترین درس ها را آموخته است .
زائر در این مقام به وجد می آید و کراماتی را درک می کند و اکنون در جوشش و سوز عشق بی منتهایش درجات و عنایات بالاتر خداوند را طلب می کند که فراز آن دعا چنین است .
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْکَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
دراین فراز عارفانه ترین شناخت ها حاصل شده و می خواهد نتیجه ی عزاداری بر حسین(ع) را به دل سوختگان بشارت دهد .
بالاترین خیرها ، موقعیت و مقام رشیدی است که انسان را در عروج عاشقانه اش به سوی خدا خالص گرداند ، تا همچون پیامبر اکرم(ص) لایق صلوات خداوندی گردد و اکنون زائر مقامی از خداوند می خواهد که مورد تایید خداوند قرار گیرد.
این درود و سلام یک ذکر اختصاصی است که زائر می تواند با آن آمرزیده شود ورحمت خاص خداوندی را نصیب خود سازد که در حقیقت این نهایت کمال است ، وکمال بالاتری از قرار گرفتن در دایره رحمت خاص خداوندی را متصور نخواهیم بود.
در این مقام انسان به معنای خلیفه الهی خود می رسد وحتماً جایگاه متعالی خود را باید در این روش پیدا نماید تا در ادامه ی این مقام جاودانه شدن را از خدا بخواهد.
جاودانه شدن همراه با حیات و مرگی نشات گرفته از ایمان و عمل صالح همانند زندگی اسوه ی مخلوعات عالم حضرت نبی خاتم (ص).
چنین درک می شود که نهایت فیض و رحمت در جمله جمله ی این دعا همراه با اتکال به خداوند ، رسول گرامی اسلام (ص) و عترتش مطرح است تا زائر بداند راه سهمگین است و باید در این راه هادی و هدایت گری همراه داشت و آن راهنما ، همانند و همدلی جز برگزیده ی پیامبران حضرت خاتم الانبیاء نیست که خداوند انشاءالله به طالبان عطا نماید .

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ (فِیهِ) بَنُو أُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِاللَّعِینُ ابْنُ اللَّعِینِ عَلَى (لِسَانِکَ) وَ لِسَانِ نَبِیِّکَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)
خدایا روز روزی است که جشن گرفته اند آنرا بنی امیّه [3][3] ،پسر زن خورنده ی جگرهای انسان [4][4] و سپس انها را به صفت لعنت شده و پسر لعنت شده یاد میکند و این لفظ از کلام و حلقوم نبی اکرم (ص) مستفاد شده است که درود خدا برای اوست و در هر موقعیّت و مکانی که وی انتخاب نمود و این تاییدی است از زبان رسول امین حضرت محمد بن عبدالله(ص) بر لعن امّت کفر .
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْیَانَ وَ مُعَاوِیَةَ وَ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِینَ‏وَ هَذَا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ)اللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذَابَ (الْأَلِیمَ)
سپس لعن و نفرین جاو دانه ی خداوند را بر رده های ستادی کفر بیاد می آورد و این بار هم نام آنها را متذکّر می شود ، دو علّت این نفرین را هم می آورد که چه گوهرهای گرانبهایی در این روز به ظاهر کشته شده و آل زیاد و مروان بر این جنایت شادی کردند .
پس افزایش لعن و نفرین را و عذاب را از خداوند بر آنها می خواهد اینجا تأیید دیگری بر درک میزان فاجعه و مقدار تألم است .
زائر در اینجا دقیقاً آگاه است که چه ثلمه ای بر جهانیان وارد شده است و چگونه رکن و ستون استوار دین اسلام را ذبح شرعی کرده و بر آن تبلیغات راه انداخته اند.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی مَوْقِفِی هَذَا وَ أَیَّامِ حَیَاتِی‏بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوَالاَةِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ (عَلَیْهِ وَ) عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
زائر در اینجا باز هم درخواست تقرّب به خداوند دارد خاصّه در این روز (عاشورا)و در موقعیّت موجودی که واقع شده است .
او به آگاهی رسیده است و آینده ی خودرا که تو أم با عشق و سوز ولایت می باشد با بیزاری جستن از آنها (سران کفر)و با دوستی و ولایت پیغمبر (ص) و خاندان پیغمبر (ص) ترسیم می نماید .
او اکنون خط ظلم و جور را از حقیقت کاملاَ باز شناخته و به یقین کامل رسیده است و چنین است که عاشق باید بسوزد تا سوز ولایت در قلب و دل اوخاموش نگردد و پشتوانه ی محکمی بر ادامه ی راه او باشد .آنگاه باید با آمادگی تمام در لعن و نفرین اوّل ظالم بحقّ محمّد(ص) و آل محمّد بکوشی و این مرام را تبلیغ کنی تا به تبرّی رسیده باشی.
غرض از تولّی و تبرّی در این زیارت مشایعت و متابعت واقعی از اهل البیت و قوام به این دو رکن است که می بینیم بصورت متعدده ابراز شده است و خطاب های گوناگون را دارا می باشد.

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ‏اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی (الَّذِینَ) جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ (تَایَعَتْ) عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً

در این فراز لعنت اوّل را به ظالم و ظلم کننده برحقوق حقه پیامبر و آل او و در آخر بر پیروان گروه کفر ترسیم می کنیم و ریز و درشت همراهان ،همقطاران و همکاری کنندگان را لعنت می کنیم و از خداوند می خواهیم این مجموعه را قرین لعنت قرار دهد .
در اصل این بیان بعد از معرفت و شناخت کامل به اهل حق و باطل صورت می گیرد وآنقدر تکرار در بیانات زیارت هست که انسان را هدایت و مددکار باشد تا خدای را با معرفت عارفانه ی خویش یاد کند و این را کرامتی بزرگ و وسیله ای عظیم برای نیل به مقام ارزشمند انسانیّت بداند .
این فرازها در انسان احاطه به مقام حسین علیه السّلام ایجاد نموده او را بر اسرار و باطن ها و ضمائر مقام عصمت و طهارت به حدّی که طاقت بشر اقتضا کند آگاه می کندسپس با اطلاع بر مراتب کمالات و مدارج عالیه ی امامت از علم وحلم ،تقوی و شجاعت و…به یقین کامل می رسد و حقا مقام کمال الایمانی را در صورت صدق نیت و عمل به اخلاص پیدا می کند.
صفای روح و پاکی قلب مؤمن نیاز به ولایت و امامت و توسل به ایشان را ، اینک لمس نموده است و در فضای عرفانی خویش غرق است و اکنون باید با اعلام خلاصه ی اعتقاد خود از موقعیّت دعا خارج شده و تاثیر عاشقانه آنرا در روزهای آینده داشته باشد .
اما او از این اثر دست نخواهد کشید و باز در مجموعه ای منسجم باسلام بر اباعبدالله متن کوتاهی را چندین مرتبه تکرار می نماید.

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ‏عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُوَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ (لِزِیَارَتِکَ)السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ

سلام بر ابا عبدالله (ع) و ارواح مقدسی که به آستانت در آمدند ، درود خداوند همیشه بر تو باد ، تا هستم درهر شب و روز …
زائر علاوه بر این درخواست ، عهد ی که مخصوص زیارت است ، برای تقویت خود تقاضا می کند و می خواهد که خداوند این زیارت را آخرین زیارت او قرار ندهد .
در این فرازها ، زیارت معنی بعیدی دارد و در اصل زائر، معرفت ، آشنائی و ملاقات خداوند را برای همیشه می خواهد ، وی به شفاعت و رابطه ی امام بزرگوار خود تاسی می کند تا شاید جلای قلوب و شفاء صدور و روشنی ابصار بیابد .
او برای درک و کسب فیوضات از هدایت گری امامان غافل نبوده از امام رئوف خود امام حسین(ع)و زینت عبادت کنندگان علی بن الحسین(ع) و اصحاب پاک و دلاور سید شهیدان چنین درخواستی دارد . تاخود واقف شده باشد که چگونه فرزند آدمی نه در راه پدر، بلکه در راه خداوندکه پدر هم پیرو آن است ایثار و فداکاری دارد ، لذا او هم باید ولایت را به فهم و تعقل بپذیرد و ادامه دهنده ی آن باشد .
زائر سپس آخرین فراز دعا را می خواند .

اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ‏اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ
هر چند مراد از این چهار نفر معلوم است ، ولی در اینجا قصه ی ظریفی است .
سیدِ محقق شهید ثالث ، قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالس المومنین در ذیل ترجمه شیخ الطائفه ابو محمدبن الحسن الطوسی ایراد کرده است که بعضی از مخالفان به گوش خلیفه ی عباسی رسانده که او و اصحاب او ، صحابه را سب می کنند و کتاب مصباح که دستور اعمال سنت متجهدان ایشان است ، بر آن گواهی می دهد .
خلیقه ، شیخ و کتاب را خواست و توضیح طلب کرد ، شیخ منکر شد و منظور اول ظالم را قابیل ، ثانی را عاقد کشنده ی ناقه ی صالح ، ثالث را قاتل یحیی بن ذکریا و رابع را ابن ملجم مرادی معرفی کرد .
زائر در این جا برای چندمین بار رده های ستادی کفر را مطرح کرده و از آنها بیزاری می جوید و لعن و نفرین ، برایشان آرزو می کند .

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی‏اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِوَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام‏

آنگاه باید به سجده رفت و خداوند را به شکرانه ی فیض بزرگ زیارت و معرفت و شناخت ائمه و معصومین و انتخاب راه ، سپاس گفت ، سپاس و حمدی که اختصاص به شکر کنندگان واقعی دارد .
زائر در این لحظه که اوج درک و دریافت فیوضات ربانی است از یادآوری این مصیبت بزرگ غافل نمی ماند تابه درک عالیه معصومین نائل گردد وشفاعت آنان را به عنوان بالاترین پشتوانه در ورود به جهان آخرت همراه داشته باشد و بتواند ثابت قدمی خود را اثبات نماید .
او خلوص ، پاکی و صداقت خودرا به منشاء پاکی ها مربوط می کند و با حسین (ع) ، اصحاب ، همراهان و بذل کنندگان جان در راه معشوق(راه امام شهید)همراه می گرددو آخرین درود خویش را به برکت این همراهی نثار می کند. که براو سلام باد.
قدم صدق در این جا ، پای و سابقه فضل است که چون انسان به این راه رود به صدق ارادت و حق عقیدت در دنیا و آخرت ، رستگار خواهد بود و باید این رستگاری را در امتداد خط سرخ شهادت بجوید و ادامه دهنده ی آن باشد .
امید که خداوند ما را هم به لطف و کرم خود امیدوار نماید و اعمال خالصی برای ما روزی نموده و آن را ذخیره ی آخرتمان قرار دهد . بحق حسین (ع) که به یاد و مأ تمش این جریده ی ناقص نگاشته شد .

منابع و مأخذ
• برداشت از کتب ادعیه ، راز نیایش منتظران (آیت الله موسوی اصفهانی ) و…
• حسینی ، سید محمد ، بررسی کوتاهی پیرامون زیارت . تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1364
• سیاهپوش ، سید محمود ، پرتوی از زیارت عاشورا .تهران: نشر ابجد ، 1357
• طهرانی، ابوالفضل، شفاء الصدور فی شرح زیاره العاشورا . قم: سید علی موحد ابطحی، 1367
• عزیزی تهرانی ، علی اصغر ، شرح زیارت عاشورا . قم : نشر دارالصادقین ، 1375
محدثی ، جواد ، زیارت عاشورا ، مقاله چاپ شده در روزنامه جمهوری اسلامی
[1] ) مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی
[2] )ثار در این جا (این معنی )همان دم است و اضافه به الله به جهت آن است که نشان دهد خداوند ولی دم حسین سلام الله علیهما و مطالبه کننده خون اوست .به معنی کین و خونخواهی هم آمده است.
[3] اشاره به نذری که بنی امیّه داشتند – دارد که اگر حسین علیه السّلام کشته شود آن روز را عید خود قرار دهند و اولاد خود را مسرور نمایند و به شکرانه ی این فاجعه این روز را روزه بگیرند.
[4] پسرِ زن خورنده ی جگرهای انسان،منظور هما ن هند مادرمعاویه است که پس از خوردن جگرحمزه سید الشهداء به (آکِلَةِ الْأَکْبَادِ)معروف شد.

فواید زیارت عاشورا

فوائد دنیوی:
بعضی انسان‏های بزرگ در اثر تمسک به این زیارت و با نذر چهل زیارت عاشورا، به حوائج شخصی یا عمومی خود دست یافته‏اند؛ مانند مرحوم آیت الله نجفی قوچانی و مرحوم آیت الله فشارکی (رهما) که می‏توانید با رجوع به‏ کتاب‏های آن‏ها اطلاعات بیشتری کسب نمایید.(2) در احوالات سید رشتی نیز آمده است که هنگام تشرف به خدمت حضرت ولی عصر، ایشان به سه چیز تأکید نمودند: 1 – نماز شب 2 – زیارت جامعه 3 – زیارت عاشورا.
و از دیگر فوائد دنیوی آن، جنبه تربیت، ایجاد حسن حقیقت‏جویئی، شهادت‏طلبی و دشمن ستیزی را می‏توان نام برد.
فوائد اخروی:
در این باب، روایات زیادی از ائمه‏علیهم‏السلام نقل شده که به چند مورد از آن اشاره می‏کنیم:
1 – امام صادق‏علیه‏السلام فرمود:
خداوند سوگند یاد کرده که زیارت زائری که این زیارت را تلاوت نماید را بپذیرد و نیازمندیهایش را برآورده سازد و او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برین جای دهد و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید.(3)
2 – امام باقر در ثواب این زیارت فرمودند:
به تحقیق این دعا دعایی است که ملائکه آن را می‏خوانند و خداوند در قبال آن برای تو صد هزار هزار درجه می‏نویسد و مثل کسی خواهی بود که با امام حسین شهید شده باشد… و نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین‏علیه‏السلام را از روزی که شهید شده است.(4)
زیارت عاشورا حدیث قدسی است:
در فضیلت زیارت عاشورا، همین بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشا و املای معصوم است (هر چند از قلوب مطهر ایشان چیزی جز آن چه ازعالم بالا می رسد، صادر نمی شود.)
این زیارت از احادیث قدسیه ای است که به همین ترتیب، از زیارت و لعن و سلام و دعا، از حضرت احدیت به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است (و به حسب تجربه، مداومت در خواندن آن در چهل روز یا کمتر، در برآورده شدن حاجات و نیل به مقاصد و دفع دشمنان بی نظیر است.)
صفوان می گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:
« بر خواندن این زیارت (عاشورا) مواظب باش. پس بدرستی که من، ضامن قبولی زیارت کسی هستم که از دور و نزدیک، این زیارت را بخواند، که سعی او مشکور باشد، سلام او به آن حضرت برسد و خدا او را نومید نگرداند. ای صفوان! این زیارت را به این مضمون از پدرم یافتم، و پدرم از پدرش علی بن الحسین (علیه السلام) و او از حسین (علیه السلام) و او از برادرش حسن (علیه السلام) و او از پدرش امیرالمؤمنین (علیه السلام) با همین مضمون و امیرالمؤمنین (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علی هو آله و سلم) با همین عبارات و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل (علیه السلام) با همین مضمون و جبرئیل از خدای متعال با همین مضمون. همانا خدای عزوجل به ذات مقدس خود قسم خورده که هر کس حسین (علیه السلام) را به این جملات، زیارت کند چه از راه دور و چه از راه نزدیک و سپس دعای بعد از آن را بخواند، زیارت او را قبول می کنم و درخواست او را- به هر قدر که باشد- برمی آورم. پس از حضورمن با نومیدی برنمی گردد، و او را با چشم روشن و حاجت برآورده شده و فوز بهشت و آزادی از دوزخ برمی گردانم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند- جز در مورد دشمن خاندان پیغمبر- می پذیرم.»
رسیدن به خواسته ها و حوائج:
صفوان گوید: حضرت صادق (علیه السلام) به من فرمود:
ای صفوان! هرگاه تو را نزد خدای متعال حاجتی بود، پس زیارت کن اباعبدالله حسین (علیه السلام) را به این زیارت، در هر مکانی که هستی و بخوان دعای بعد از آن را و از پروردگارخویش حاجتت را بخواه، زیرا برآورده و مستجاب خواهد شد. خداوند متعال در وعده ای که به رسول خود داده، خلاف نفرموده است.
سفارش ولی عصرعجل الله تعالی فرجه:
در حکایت تشرف جناب حاج سید احمد رشتی به خدمت حضرت ولی عصر – ارواحنا فداه – در سفر حج، آن حضرت فرمود: «چرا شما عاشورا نمی خوانید؟! عاشورا! عاشورا!!»
زیارت عاشورا، چاره بلا:
از فردای آن روز، تلف شدن شیعیان به وسیله طاعون متوقف شد و همه روزه، تنها عده ای از اهل تسنن می مردند به طوری که مسئله بر همه آشکار گردید. برخی از اهل تسنن از آشنایان شیعه خود می پرسیدند: سبب اینکه دیگر کسی از شما تلف نمی شود چیست؟ به آنها گفته بودند: زیارت عاشورا. آنها هم مشغول زیارت عاشورا شدند و بلا از آنها هم برطرف گردید.»
اوقاتی که در سامرا، مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامرا به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند، و همه روزه عده ای بر اثر این بیماری از دنیا می رفتند. روزی عده ای از اهل علم در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی جمع بودند. ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد، که همه در معرض خطر مرگ هستند.
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی می فرمود:
مرحوم میرزای شیرازی فرمود: اگر من حکمی کنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلی. فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامرا از امروز تا ده روز، مشغول خواندن «زیارت عاشورا» شوند و ثواب آن را به روح حضرت نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) هدیه نمایند، تا این بلا از آنان دور شود. اهل مجلس، این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه، مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند.
شیخ انصاری و زیارت عاشورا در هر روز:
در کتاب زندگانی و شخصیت شیخ انصاری آمده است: عباداتی که شیخ از سن بلوغ تا آخر عمر به آنها ادامه داد (غیر از فرایض و نوافل شبانه روزی و ادعیه و تعقیبات)، عبارت بودند از: قرائت یک جزء قرآن، نماز حضرت جعفر طیار، زیارت جامعه و زیارت عاشورا در هر روز.
ای کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم:
عالم جلیل، شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از والد خود (حاجی ملا ابوالحسن) نقل کرده است که من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم، و به او گفتم: آیا آرزویی داری؟ گفت: یک آرزو دارم و آن این است که چرا در دنیا هر روز «زیارت عاشورا» نخواندم. رسم سید این بود که در تمام دهه اول محرم، زیارت عاشورا می خواند، ولی بعد از مرگ، افسوس می خورد که چرا در تمام ایام سال، موفق به این زیارت نبوده است.
مرحوم علامه امینی و زیارت عاشورا:
دکتر محمد هادی امینی- فرزند علامه- می نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدرم، در شب جمعه ای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم و او را بسیار شاداب خرسند یافتم. جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی گفتم: پدر جان در آن جا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟
پدرم گفت: چه می گویی؟
مجدادا عرض کردم: آقاجان! در آن جا که اقامت دارید، کدام عمل، موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تالیفات؟ یا تاسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین (علیه السلام)؟
پدرم پاسخ داد: نمی دانم چه می گویی، قدری واضح تر و روشن تر بگو.
گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بربسته اید و به جای دیگر منتقل شده اید در آن جا که هستید کدامین عمل، باعث نجات شما گردید؟ مرحوم علامه امینی، تاملی نمود و سپس فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام). عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط ایران و عراق تیره و راه کربلا، بسته است، برای زیارت چه کنیم؟
فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین (علیه السلام) بر پا می شود، شرکت کنید: ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) را به شما می دهند.
سپس فرمود: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآورشدم و اکنون نیز توصیه می کنم که «زیارت عاشورا» را به هیچ عنوان ترک مکن.
زیارت عاشورا را دائم بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت، دارای آثار و برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادت مندی تو در دنیا و آخرت می باشد، و امید دعا دارم.
فرزند مرحوم علامه امینی می نویسد: علامه امینی، با کثرت مشاغل و تالیفات و مطالعات، مواظبت کامل بر خواندن زیارت عاشورا داشت و سفارش به خواندن زیارت عاشورا می نمود و بدین جهت، خودم سی سال است بر خواندن زیارت عاشورا، موفق می باشم.
نعمت دنیا و غفلت از زیارت عاشورا:
آقای سید علی موحد ابطحی اصفهانی نقل می کند که در ماه صفر 1409 ه.ق به شیراز رفتم. میزبان من- آقای حاج مسیح – می گفت: سی سال است که به طور مرتب، زیارت عاشورا می خوانم و دختری دارم که شوهرش سید است و در دزفول زندگی می کند. چندی قبل، توسط نامه، درخواست کرده بود که در صورت امکان، منزلی برای آنها در شیراز تهیه کنم و ما هرچه فعالیت کردیم وسیله اش فراهم نمی شد. خیلی متاثر بودم که اینها از ما تقاضایی کرده اند و نتوانستم برآورده کنم . تا اینکه در روز تولد امام هشتم، حضرت رضا (علیه السلام) در جلسه توسلی شرکت کردم و در حال گریه، حاجتم را عرضه داشتم.
چند روز بعد، خواهرم آمد و گفت: در عالم رویا، آقای بزرگواری را دیدم که زمین هایی را تفکیک می کرد و قطعه ای از آن زمین ها را هم برای شما در نظر گرفت. بعد از مدتی، قطعه ای زمین به مبلغی ناچیز به ما واگذار شد و مشغول ساختمان سازی شدیم. چند روز گذشت و بر اثر مشاغل زیاد، نتوانستم زیارت عاشورای هر روزه را بخوانم. روزی اول صبح، دخترم از دزفول تلفن زد و گفت:
پدر! زیارت عاشورا را ترک کرده ای؟ گفتم: چطور؟ گفت: خواب دیدم حضرت امام حسین (علیه السلام) در صحن و سرایی بسیار مجلل حضور دارند و در اطراف ایشان شخصیت ها و بزرگانی به چشم می خورند. پرسیدم این ها کیستند؟ جواب دادند: این هاعلاقمندان به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هستند. من درهمان عالم خواب، در بین آنها جستجو کردم که شما را پیدا کنم، ولی شما را ندیدم! گفتم: پدرم به امام حسین (علیه السلام) خیلی علاقه دارد و مداومت به زیارت عاشورا دارد. چرا در بین این ها نیست؟
جواب دادند: چند روز است که سراغ ما نیامده، ان شاء الله بازخواهد آمد.

ثواب زیارت عاشورا

در فضيلت زيارت عاشورا رواياتي ذکر شده است که ما در اينجا برخي از آنها را مي آوريم.

روايت اول:

شيخ طوسى در كتاب مصباح المجتهد از محمد بن اسماعيل بن يزبع و او از “صالح بن عقبه” و او از پدرش و او از امام باقر(عليه‎السلام) روايت مي‎كند كه فرمود: هر كس حسين بن على (عليهماالسلام) را در روزعاشورا – دهم محرم – زيارت كند و نزد قبر آن حضرت گريان شود روز قيامت خداوند را با ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد ملاقات كند، آن هم ثواب حج و عمره و جهادى كه در خدمت رسول اكرم و ائمه طاهرين(عليهم‎السلام) بوده باشد.

راوى مي‎گويد: عرض كردم فدايت شوم براى كسى كه در شهر يا كشور ديگريست و نمى‎تواند در آن روز خود را به قبر آن حضرت برساند چه ثوابى خواهد بود؟

حضرت فرمودند: اگر چنين باشد به صحرا يا بالاى بام خانه خود رود و با اشاره به سوى قبر آن حضرت، سلام داده و بر لعن قاتلان آن حضرت جديت كند، و بعد دو ركعت نماز بخواند و اين كار را هنگام برآمدن روز قبل از ظهر انجام دهد، آنگاه هم خودش در مصيبت آن حضرت گريه كند و هم اگر ترسى نداشته باشد امر كند تا خانواده او نيز بر آن حضرت گريه كنند و در خانه‎اش مجلس ‍ مصيبتى برپا كرده و مصيبت حضرت سيدالشهداء را به يكديگر تعزيت گويند. من ضامن مي‎شوم كسى كه اين عمل را انجام دهد خداوند تمام آن ثواب‎ها را به او عنايت فرمايد.

امام باقر(عليه‎السلام) فرمود: هر كس حسين بن على(عليهماالسلام) را در روز عاشورا زيارت كند و نزد قبر آن حضرت گريان شود؛ روز قيامت خداوند را با ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد ملاقات كند، آن هم ثواب حج و عمره و جهادى كه در خدمت رسول اكرم و ائمه طاهرين(عليهم‎السلام) بوده باشد.

راوى عرض كرد چگونه يكديگر را تعزيت بگوييم؟ فرمود بگوييد:

اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين عليه‎السلام و جعلنا و اياكم من الطالبين تباره مع وليه الامام المهدى من آل محمد عليهم‎السلام؛ يعنى خداوند اجر ما را به سوگوارى بر حسين(عليه‎السلام) بيفزايد و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولى خود امام مهدى آل محمد(عليهم‎السلام) قرار دهد.

آنگاه حضرت فرمودند: اگر مي‎توانى آن روز از خانه بيرون مرو كه روز نحسى است و حاجت مؤمن برآورده نمى‎شود و اگر هم برآورده شود ميمون و مبارك نخواهد بود.

روايت دوم:

صالح بن عقبه و سيف بن عميره نقل مي‎كنند كه علقمة بن محمد الخضرمى گفت: به امام باقر (عليه‎السلام) عرض كردم دعايى به من تعليم فرماييد كه اگر از نزديك زيارت كردم بخوانم و دعايى كه اگر از دور اشاره به سلام كردم بخوانم .

حضرت فرمودند: اى علقمه هر گاه تو اشاره به سلام نمودى و دو ركعت نماز را خواندى هنگام اشاره به آن حضرت بعد از تكبير اين قول – زيارت عاشورا – را بگو . پس اگر تو اين زيارت را خواندى دعا كرده‎اى به آنچه كه ملائكه زائر حسين دعا مي‎كنند و خداوند صد هزار هزار درجه براى تو مي‎نويسد و مانند كسى هستى كه با امام حسين(عليه‎السلام) شهيد شده و در درجات آنها شركت كرده باشد و براى تو ثواب زيارت هر پيغمبر و رسول و هر زائرى كه امام حسين(عليه‎السلام) را زيارت كرده نوشته شود.


بعد از نقل زيارت علقمه مي‎گويد: امام باقر(عليه‎السلام) به من فرمودند اگر بتوانى هر روز در خانه خود اين زيارت را بخوانى تمام اين ثواب‎ها براى تو خواهد بود.
روايت سوم

شيخ در مصباح از محمد بن خالد طيالسى و او از سيف بن عميره نقل مي‎كند كه گفت پس از آن كه امام صادق(عليه‎السلام) از حيره به مدينه تشريف بردند با صفوان بن مهران و جمعى ديگر از اصحاب به نجف اشرف رفتيم. پس از آن كه زيارت اميرالمؤمنين(عليه‎السلام) فارغ شديم صفوان خود را به طرف قبر حضرت سيدالشهداء نمود و به ما گفت از اين مكان آن حضرت را زيارت كنيد كه من در خدمت امام صادق(عليه‎السلام) بودم كه از اين مكان آن حضرت را زيارت نمود.

صفوان گفت در خدمت امام صادق(عليه‎السلام) به اين مكان آمديم چون آن حضرت زيارت عاشورا خواندند پس از خواندن دو ركعت نماز، اين دعا را هم خواندند. آنگاه حضرت به من فرمودند: اى صفوان مواظب اين زيارت و دعا باش و اينها را بخوان كه من ضامن مي‎شوم هر كس اين زيارت و دعا را چه از دور و چه از نزديك بخواند زيارتش مقبول شود و سعيش مشكور گردد و سلامش ‍ به آن حضرت برسد و حاجت او از طرف خداوند برآورده شود و به هر مرتبه‎اى كه بخواهد برسد و او را نوميد برنگردانند.

آنگاه شروع به خواندن زيارت عاشورا كرد و بعد از نماز زيارت، دعاى علقمه را كه پس از زيارت عاشورا مي‎خوانند، خواند.

“ز” مي‎گويد به صفوان گفتم وقتى علقمة بن محمد زيارت عاشورا را براى ما نقل كرد اين دعا را نگفت .

صفوان گفت در خدمت امام صادق(عليه‎السلام) به اين مكان آمديم چون آن حضرت زيارت عاشورا خواندند پس از خواندن دو ركعت نماز، اين دعا را هم خواندند. آنگاه حضرت به من فرمودند: اى صفوان مواظب اين زيارت و دعا باش و اينها را بخوان كه من ضامن مي‎شوم هر كس اين زيارت و دعا را چه از دور و چه از نزديك بخواند زيارتش مقبول شود و سعيش مشكور گردد و سلامش ‍ به آن حضرت برسد و حاجت او از طرف خداوند برآورده شود و به هر مرتبه‎اى كه بخواهد برسد و او را نوميد برنگردانند.

اي صفوان من اين زيارت را با اين ضمان از پدرم يافتم و پدرم از پدرش على بن الحسين(عليهماالسلام) با همين ضمان و او از امام حسين(عليه‎السلام) با همين ضمان از برادرش امام حسن(عليه‎السلام) با همين ضمان و امام حسن(عليه‎السلام) از پدرش اميرالمؤمنين(عليه‎السلام) با همين ضمان و اميرالمؤمنين از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) با همين ضمان و رسول خدا(صلي الله عليه آله) از جبرئيل با همين ضمان و جبرئيل اين زيارت را با همين ضمان از خداى عز و جل يافت و خداى عز و جل به ذات خود قسم خورده است كه هر كس امام حسين(عليه‎السلام) را با اين زيارت از دور يا از نزديك زيارت كرده و با اين دعا، دعا كند، زيارت او را قبول مي‎كنم و خواهش او را هر قدر كه باشد مى‎پذيرم و سؤالش را عطا مى‎کنم، پس نااميد از طرف من برنمي‎گردد بلكه مسرور و خوشحال، با حاجت روا شده و فوز بهشت و آزادى از آتش برمي‎گردد و شفاعت او را درباره هر كس غير از دشمن اهل بيت قبول مى‎كنم .

آنگاه صفوان گفت كه حضرت صادق(عليه‎السلام) به من فرمودند: هر وقت حاجتى برايت پيش آمد در هر مكانى كه هستى زيارت اين دعا را بخوان و حاجت خود را از خداوند بخواه كه برآورده مى‎شود و خداوند و رسول او خلف وعده نمى‎كنند.

نيز اگر چه در خبر علقمه زيارت عاشورا اختصاص به روز عاشورا دارد ولى در خبر صفوان آمده كه امام فرموده اگر بتوانى امام حسين عليه السلام را هر روز به اين زيارت بخوانى بجا آورد كه تمام اين ثوابها براى تو خواهد بود. بلكه در عبارت كامل الزيارة آمده است كه اگر بتوانى هر روز عمرت اين زيارت را بخوان .

نيز براى برآمدن حاجات و امور مهم ، خواندن زيارت عاشورا بسيار مجرب است و در ذيل خبر صفوان فرمود هر گاه برايت حاجتى پيش آيد اين زيارت را بخوان در هر كجا كه باشى و حاجت خود را از خداوند سئوال كن كه برآورده مي‎شود.

علماء براى برآمدن حاجات چهل روز پياپى خواندن زيارت عاشورا را در ساعت معين بسيار مجرب دانسته اند، گر چه در روايت چهل روز وارد نشده ولى تجربه اينمطلب را ثابت نموده است .